برای نظر دادن لطفا به ادامه مطلب بروید.....
برای نظر دادن لطفا به ادامه مطلب بروید.....
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برای نظر دادن لطفا به ادامه مطلب بروید.....
در میان بنی اسرائیل عابدی بود.
وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند.
ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!
عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
در میان بنی اسرائیل عابدی بود.
وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند.
ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!
عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
برای نظر دادن لطفا به ادامه مطلب بروید.....
راننده :
دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم
اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی
قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه
…………………..
برای خواندن تمامی متن عاشقی از زبان مشاغل مختلف روی ادامه مطلب کلیک کنید.
گفتم:خدایا از همه دلگیرم.
گفت:حتی من؟
گفتم:خدایا دلم را ربودند!
گفت:پیش از من؟
گفتم:خدایا چقدر دوری؟
گفت:تو یا من؟
گفتم:خدایا تنهاترینم!
گفت:پس من؟
گفتم:خدایا کمک خواستم.
گفت:از غیر من؟
گفتم:خدایا دوستت دارم.
گفت:بیش از من؟
گفتم:خدایا انقدر نگو من!
گفت:من تو ام تو من….
کهنه فروش تو کوچه مون داد میزد :
کهنه میخریم، وسایل شکسته و درب و داغون میخریم.
بی اختیار فریاد زدم :
قلب شکسته ای – که روزگاری قیمت داشت – هم میخری؟
گفت:
اگر برایت ارزش داشت، به دست نا اهل و بی لیاقت نمی دادی تا آنرا بشکند.
راست میگفت …
هر گاه که حقوق از دست رفته خویش را می گیری ،
به طرز شگفت انگیزی روحیه ات بالا می رود ،
قدرتمند تر می شوی ،
سبزتر می شوی .
پس اجازه نده حقت را بخورند .
به آن ها محبت کن،
احترام بگذار
اما قرار نیست هر چه گفتند سرت را پایین بیندازی و بروی !
برای دیدن تمامی عکس های متحرک تولد روی ادامه مطلب کلیک کنید.
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
خوبم ، باور کنید.
اشکها را ریخته ام ، غصه ها را خورده ام
نبودن ها را شمرده ام
این روزها که می گذرد ، خالی ام
خالی ام از خشم , دلتنگی , نفرت
و حتی از عشق
خالی ام از احساس.
تعداد صفحات : 3
سلام به همه به زودی ادرس جدید ما
www.night-skin.ir
اما اینبار روی هاست و یک وب کاملا مستقل منتظر ما باشید